او موافقت كرد كه كلیدهای ماشین جدید برادر را كه داستان سكس ضربدري زنم والدینش به او دادند ، بكشد
این دختر به برادر بزرگترش حسادت می کند و همه اینها به دلیل اینکه دانش آموز خوبی است به همین دلیل والدینش در روز تولد وی ماشین جدیدی به او دادند. اکنون او آماده است تا همه کارها را انجام دهد تا بتواند یک اتومبیل گرانقیمت را هنگام پاییز به دانشگاه برود داستان سكس ضربدري زنم و آنجا به ماشین نیازی ندارد. مرد جوان او را مسخره و مسخره می کند ، و به او می گوید که این شوخی است ، اگر به من اجازه بدهی ، پس به آن فکر خواهم کرد.