سبزه فرفری و بلوند آبدار سوته موهای زائد و مقعد را به هر دو وانیا ضربدریسکس می بخشد
سوتلانا و دوستش در حال قدم زدن در امتداد كورنیش بودند و در خواب شاهزاده ای عالی بودند كه به اندازه شوالیه بزرگ ، ثروتمند و دوست داشتنی بودند. ناگهان پیک جوان به آنها نزدیک شد و پرسید که چگونه می توانید به موقعیت ایلیچ برسید ، و این همان ایستگاه در نزدیکی خانه آنها است ، جایی که آنها واقعاً می روند. آنها گفتند كه او را در امتداد جاده راهنمایی می كنند ، و گفتگو در جاده آغاز شد ضربدریسکس و او ملاقات كرد ، معلوم شد كه او به طور پاره وقت مشغول تحصیل و كار است ، به تنهایی بدون پدر و مادر و یك جوان هدفمند زندگی می كند. دختر می خواست دوستش باشد و از او دعوت کرد که برای خودش چای بخورد و از آنجا از همه چشمان عزتش را دید که بین پاهایش آویزان شده است. آنها زبان نوبت را گرفتند و از طریق مقاطع باریک به آنها سر سخت دادند.