آبنوس موی کوتاه پارتی ضربدری در یک چنگال بلند در الاغ محکم او فریاد کشید از درد مقعد
بعد از مهمانی دیروز ، نگرو یک شب در دختری که در دیسکو ملاقات کرده بود ، ماند. عملاً به یاد پارتی ضربدری نمی آورد که خودش را بازگرداند و او را با هوشیاری رعد و برق می کرد ، در zhopku ضخیم Dren Niger سخنرانی کرد. من آنقدر بلند فریاد زدم که همسایگان تقریباً پلیس را از ترس از کشتن کسی توصیف می کردند ، اما وقتی ناله های مختلط و دردناک را شنیدند ، از خود عبور کردند و گوش هایشان را با گوش پوشانید. پایان یافت ، گرده افشانی بدن او با منی طوفان از گرما جوش می خورد و چشمانش را به دهان می چسباند.