من یک دفترچه آشنایی دیرینه در دفترچه تلفن داشتم که با او تماس گرفتم و به من زنگ زد ، او را داستانسکس ضربدری به خانه آوردم و با او در یک مبل نرم رابطه جنسی برقرار کردم
این مرد تصمیم گرفت به جستجوی آشنایان قدیمی دختران از طریق تلفن خود بپردازد ، از انتها شروع شد و با همکار دیگری روبرو شد که یک بار با او رابطه جنسی برقرار کرده است. می خواستم گذشته را به خاطر بسپارم و او را دعوت کنم ، بنابراین بلافاصله آن را به خاطر آوردم و با جلسه موافقت کردم. من او را در ایستگاه اتوبوس انتخاب کردم و او را به کلبه ام منتقل کردم ، جایی که او پیشنهاد کرد بدون هیچ مکالمه غیر ضروری دیگری به داغترین ها برود ، زیرا او داستانسکس ضربدری به وضوح می فهمید که چرا او را به او آورده است. او شروع به خفه کردن کرد و در این زمان او سینه های خود را نام برد.