سینه هایم را به کردن ضربدری عنوان یک اشاره در معرض دیدم تا مجوز لرزیدن آنها را نیز بگیرم
او روی مبل دراز کشیده بود و کاملاً خود را نمی پوشاند و این نشان می داد که او نیز باید کردن ضربدری ماساژ سینه های خود را بگذارد. اما در یكی از صندوقها شجاعت متوقف نشد و به عمق عمیق صعود كرد ، بسیار عصبانی شد و مانع او نشد. همه چیز به سرعت اتفاق افتاد و کمبود وقت برای درک آنچه اتفاق افتاده است ، او با جریانی از مرگ بر صورتش به حمام رفت.