او کردن ضربدری خدمتکار جدید پدرش را بر روی چوب لباسی در درب دفتر خود کشید ، بیدمشک او را انداخت
این پسر از مدرسه به خانه آمده بود و یک زن زیبا را در حال نظافت خانه دید ، یک خدمتکار دیگر نیز برای تمیز کردن اتاق توسط پدرش استخدام شده بود و مادرش در بدو تولد فوت کرده بود و آنها با پدرم زندگی می کردند ، بنابراین هرکدام به روش خود برای مراقبت از زنان احتیاج دارند. پس از حمله به قلب زن جوان با پول زیادی ، پسر بدون شورت او را در آغوشش انداخت و او را روی درب دفتر گذاشت ، در حالی که پدرم مشغول تقلا بود ، پسر در حال پاره کردن بازی سریع سریع با بیدمشک های براق و عناوین کردن ضربدری انعطاف پذیر بود.