آشپز ، فیلم ضربدری همه در گروه ، به دهقان بالا رفت و روی گربه اش نشست که گویی در صندلی است
سرآشپز در آشپزخانه چرخید و نان عید پاک را در فر پخت ، لباسهایش را به سمت هدف برد و یك حیاط را در آن قرار داد ، فیلم ضربدری دزد دریایی زنگ زد و او آنچه را كه پوشید فراموش كرد. من رفتم تا در را باز کنم ، او یک مرد تحویل دهنده گوشت و لبنیات بود ، وقتی فهمیدم کجا خیره شده است ، خیلی دیر شده بود که شخص از همه جادوها قدردانی کرد و با تحویل پول برای کالاها پول نگرفت.