در یک شهر شیطانی ، یک غرق به سکسضربدری همسر شخص دیگری که زیر تابش خورشید است خیره می شود ، پای خود را بر روی شانه های خود بلند کرده و به یک گودال مخملی می کند.
دهکده خانگی و تماشاگر در جستجوی سود ، در اطراف حیاط پرسه می زنند ، جایی که او با یک خانه دار آویزان برای لباس روی طناب ملاقات می کند. وقتی جوجه تیغی را دید ، به او پیشنهاد داد كه از او تغذیه كند و او را شستشو دهد ، زیرا این خانم مردی خالص بود كه در لباس زیر او نشسته بود ، در حالی كه خیال مقاربت داشت ، الاغ خود را تماشا می كرد. بنابراین ، او شروع به تعجب كرد كه آیا او به تنهایی زندگی می كند و شوهرش كجاست ، مانند روح ، همه چیز را گزارش می دهد ، مثل كار در محل كار ، و خواهر و برادرهایش با مادربزرگ خود ، بنابراین او سکسضربدری به یك لحظه ایده آل فكر كرد و فریب داد و زن را در شلوار خود لمس كرد.