فاشیست بشکه را بر روی معبد زندانی گذاشت و به وی دستور داد که نوار بگیرد ، به سرطان مبتلا شود و لبه را ضربدریسکس بلند کند
فاشیست به خاطر خوشحالی خود تمام جدایی خود را با دختران یک اسیر با سربازانش رها کرد و خودش را بدون هیچ گونه جشن ترک کرد و یک تپانچه را در معبد خود قرار داد و فرمان را با صدای بلند برای خنثی نمود. اشک بر روی دختر آمد و او شروع به درآوردن لباس هایش کرد و شلوار را گرفت ، لباس زیرش را برداشت و به او گفت که لبه را بالا می برد ، با سرطان خم می شود و باسن را از روی دستانش فشار می دهد. او به طرف او رفت و نیش را روی مقعد گذاشت ، پس از آنكه قبلاً ما از یك زن جوان لهستانی روی خر ضربدریسکس خر كردیم.