من نشسته بودم تا در انستیتو بغل کنم و اینجا تربچه بلند از سوراخ ضربدری جدید بالا رفت و مجبور شد با آن تعامل داشته باشد
زن سیاه به یک غرفه آزاد دوید و در جاده نشست ، بدون خواندن کتیبه بر روی در ، چه جاهایی بود. به محض اینكه جریان را از نوشتن امتحان كنم ، هنگامی كه یک تربچه به اندازه سفید من را از طریق یك دیواره طبیعی سوراخ می كند و به گمنامی می رود ، مرا ببر. تلاش برای تمایز به مالک این زمینه ، هنوز هیچ کاری ندارد. خوب ، من به اطراف نگاه کردم و شروع به خوردن و تشویش زیاد کردم ، بنابراین من روی رشته ها در امتداد دیوار تا سقف ضربدری جدید ایستاده بودم و به من اجازه می دادم که با بیشوان رابطه جنسی برقرار کنم.