دراااااااااااااااااااااااا با پدر ضربدری خفن مستی از طریق جنگل ها به خونه ها رفت و با افتخار پرداخت
دختر بیچاره نمی دانست که شوهر شوهرش هیرودف چیست ، به ویژه مست ، به دلیل احمقانه ، او به دنبال راه یافتن به مزرعه در جستجوی شیرهای عصرگاهی در اراضی خشک جنگل بود. پس از رسیدن به وسط راه ، هیولا به او حمله کرد و اجازه داد لباس های او را پاره کنیم ، بیدمشک او را شکنجه کنیم و سرانجام خروس او را کشیدیم که او را در سنین پایین محروم کرد و سرنوشت او را از نظر روانی شکستیم. او در گل و لجن نشسته و گریه می کند ، بلوز بلوز خود را پرتاب می کند و ضربدری خفن به او می گوید جلوی ناله ، لباس و لباس کار را بگیرد.