او یک مرغ رقصنده را در ضربدری سک دروازه برداشت و زیر حصار پشت انبارها پاره شد
یک رقصنده خوب در حیاط به موسیقی می رقصید و سینه های خود را در پیراهن تکان می داد. در این زمان ، یک ژوخان محلی زیر نرده نشست و آن را تماشا کرد ، سریع تخم مرغ لانه را جارو کرد و سعی کرد آن را برای پول از بین ببرد. او با تعجب بزرگش موافقت كرد ، اما نه در اینجا ، اما او او را به جایی منزوی سوق داد كه كسی آنها را آزار ندهد. همانطور که معلوم شد ، او روز اول نبود که او را در ضربدری سک حال فریاد زدن پشت سرش ببیند.