یک کارگر مهاجر از تاجیکستان دانش آموز مقید ضربدری مامان را در این زمینه سرقت می کند و یک خروس بزرگ را می ترساند
خاشیک از تاجیکستان آمد و به عنوان یک نگهبان که از باغ بازرگان محافظت می کرد ، شغل گرفت. در طی پیاده روی معمول در اطراف زمینه ، دختری را دید که گره خورده است و دهانش با نوار ضربدری مامان بسته شده است. من آن را پاره کردم و از او پرسیدم ، آیا شما به تنهایی اینجا هستید و چرا ارتباط دارد؟ شما گفتید که چگونه همکارانش او را مسخره کردند و او را به درخت گره زدند و از او خواستید که طی دو ساعت برگردد ، اما اکنون شما او را آویزان خواهید کرد. تاجیک فهمید که چقدر خوش شانس است و شروع به برداشتن شلوار کرد ، از او درخواست کمک نکرد و دوباره با دهانش گیر کرد.