یک عیار با یک خروس چاق در دهان ، پسرش ضربدری باجناق ها را ترغیب می کند که از داماد دیروز به داماد نگوید
وقتی او مست بود ، زن با یك دوست خوابید و از او خواست كه صبح آن را بخورد ، در غیر این صورت او همه چیز را به داماد می گفت. چیزی به او نمانده است ، به محض تزریق چربی در ضربدری باجناق ها دهانش. به سختی خفه کننده است ، سعی در متقاعد کردن او برای ارائه نکردن رفتار دیروز به هاله هایی که کاملاً به مردان اعتماد کرده است. پس از تقویت شدن بونر ، بدون آزار دادن بیشتر ، آن را روی تخت انداخت و بین پاهایش ، در یک پای ملایم و ترشحات چسبناک کاشت.