گرگ سالم ضربدری مامان در عینک ، وانمود می کند که مادربزرگ است ، با یک کلاه قرمز نیمه کور ، سرطان را در رختخواب عذاب می دهد
گرگ مادر بزرگ خود را برای ناهار ریخت و با شام ، نوه کور که در ترور خود مشکل داشت و شروع به طرح سؤالاتی کرد که این غریزه در بین پاهایش چسبیده است ، رسید. تا اینکه او به او پاسخ داد ، نگران نباشید ، نوه بزرگترها گاهی نه تنها آنچه لازم است رشد نمی کند بلکه برای اینکه نرم شود و جلوی خشن خود را بگیرد ، باید آن را جذب کنید ، به من کمک می کند و فلفل را در دهان او می گذارم. دختر ابتدا طعم خود را گرفت ، اما وقتی یکی از او الاغش را گرفت و کیکها را پهن کرد ، به الاغ نفوذ کرد و فریاد زد که دیگر ضربدری مامان کیست ، اما در پاسخ به سکوت ، سگی در حیاط بود.