کتابدار اولیه لنزها را بیرون آورد و آنها را به خانه آورد ، جایی که یک باکره اول را که در توپ فیلم داستانی ضربدری ها کاشته شده بود ، خرد کرد
متصدی در حال گذر از باغ بود و مردی خوش تیپ به طرف او قدم می زد و او قادر به صحبت کردن نیست ، زیرا هیچ کس به او نزدیک نشده بود ، بنابراین او باکره ماند. این مرد پسر جوانی بود و شوکا به عنوان یک حرفه ای برای معصومین کار می کرد و به سرعت قربانی را برداشت. او با قول عشق در سه جعبه ، او را به خانه كشاند ، ذوب شد و خودش را بدون گفت فیلم داستانی ضربدری و گو درآورد ، و پاهاي او قبل از اولين شخصي كه ديدم پهن شد. رابطه طولانی مدت نبود ، اما برای او این تصور از زندگی ، اولین مرد در رختخواب بود.