زحمتکش به خانه بازگشت ، سپس همسر و دوست دخترش بوسه ای بر روی لثه نوشیدند و خود را به ضربدری خفن خوبی به هر یک از آنها از پشت گره زد.
کارگر سخت در حال شخم زدن تمام روز بود ، اتومبیل های دست دوم را در بازار خودرو می فروخت و در پایان خسته بود ، اما وقتی به خانه آمد و تصویر شگفت انگیزی را در ذهن خود دید ، خستگی در جایی ناپدید شد و جای خود را به احساس جدید داد. همسر و دوست دختر هنگام نشستن روی مبل ، از بین رفتند ، روی میز یک بطری خالی ویسکی و لیوان قرار داشت. با قضاوت از رفتار آنها ، هر دو تا 0.7 به طور کلی جذب می شوند ، بنابراین عشق به سمت توپ ها رفت ضربدری خفن و آن را می خواست ، پس چه خوب بود که من زود به خانه رفتم ، در مورد یک مرد رضایتمند فکر کردم و در هر دو باسن مستقر شدم.