کامیلا هنگام ایستادن یک شلاق سیاه به انگشت داستان سکس ضربدری با خواهرم در الاغ ، سرطان ایستاده و از شیرین پوزخند می زند.
کاملیا به خانه هاله آمد که دیروز از راهروهای مغازه عبور داستان سکس ضربدری با خواهرم کرده بود و به حمل کیف های سنگین کمک کرده بود ، اما او فراموش کرد که از شما متشکرم ، شماره تلفن را از او گرفت و خودش را صدا کرد. روز بعد ، او لباس شلوار زیبایی خود را بدون شلوار پوشید ، و غنایم به سمت او رفت ، زیرا همه قوانین تسلیم مقعد شدند که انگشت خود را گذاشت و کمی در سگ بیدار شد.