کیک پنیر طلایی با عینک خیابان Sailor را نوازش می دهد و قبل از شروع کار فرودگاه مرطوب ما را باز می کند ضربدری خفن
ماندالا با ملوانی که در خیابان تراشیده بود ملاقات کرد و او را به اتاق خوابش برد. آنجا که در حین تحصیل اقامت گزید ، وقتی خانم مادام به جای او آمد ، سریع لباس خود را انداخت و لباس بدن خود را برهنه کرد. من به سمت او بیرون رفتم و وقتی كتابت تمام شده را در موقعیت شروع دیدم ، بلافاصله لباس قدیمی را باز كرد و به رختخواب افتاد. چشمه ها گریه می کردند و بر دیوارها فریاد می ضربدری خفن زدند و همسایگانی را که با گوش خود دیوار نگه داشتند ، سوراخ کردند تا فضای جمع شدنشان را حس کنند.