روکش آسفالت خانم را در پشت فرمان متوقف کرد و او شروع به احساس نوک سینه های خود را از ضربدری باحال طریق لباس بدون سینه بند
کارگران آسفالت را در جاده گذاشتند و به طور موقت جاده را مسدود کردند و در قسمت جلوی آن ماشینی وجود داشت که راننده آن خانم است با لباس ساده و یک رقصنده در یک کلوپ بخش با خانه اتومبیل بود و در یک ترافیک که مردان را به پنجره دعوت می کرد ، پرسه نمی زدند. او خودش را به دستگاه تناسلی فشار آورد و عادت پنهانی را برای همه جایگزین کرد و در عوض از او خواسته بود یک دقیقه پاس را باز کند وگرنه سه مشتری را از دست می دهد و این مبلغ کمی برای او نیست ، دهقانان آرام ضربدری باحال گرفتند و خانم چرخ را از دست داد.