پدربزرگ شاد در اتاق کس ضربدری زیر شیروانی خود احمق ساده لوحانه ای ریخت و رحم خود را با یک زمینه خاکستری در حال نوشیدن کرد
پدربزرگ از نوه اش به اتاق زیر شیروانی آمد ، اتاقش اینجا بود و در حالی که پدر و مادرش می رفتند ، او به شوخی از او لذت می برد. وقتی به جایی رسید که سرانجام او بی ادب شد و سینه را گرفت ، با ترس از او دور شدم و پرسیدم: این چیست؟ آنچه پیرمرد به شوخی پاسخ داد ، این یک حادثه است و کاری که من با شما کردم خوب نیست ، اما شما نیز پدر پدر من هستید. وی دختر را از دستش گرفت و در كنار او روی مبل نشست و زبانش را بدون تردید در دهان خود آویزان كرد. کس ضربدری