دارینا سعی کرد کتاب را بخواند ، اما ضربدری باجناقها شلاق خاردار با پیپت دائماً به داخل آن صعود می کرد
در حالی که یک کتاب چشمگیر را می خواند ، دوستی شروع به درخشش کرد و علاوه بر این ، وی با مراجعه به بازدید از خانه دعوت شد و تلویزیون را روشن کرد ، بنابراین دستانش را در جایی که مجوز نگرفت قرار داد. علی رغم ضربدری باجناقها تلاش سوم ، وی موفق شد او را از خواندن و توجه به دو انگشت منحرف کند ، که با دقت فاصله بین زیر شلوار خود را پاک کرد و به سرعت خیس شد.