نوه پیرزن پیرزن را به مزرعه جمعی مادربزرگ در حیاط روی چمن سبز ضربدری سک می اندازد
نوه من ، پدر بزرگوار عزیزم ، با دوچرخه از مدینه به جده در روستا آمد و از اداره پست تلگرام آورد و خواهر بزرگترش برای او نوشت. پیرزن پاهای خود را پهن کرد و پیرمرد ضربدری سک را با موهای خاکستری مبهم لغزید. اما ابتدا او به حیاط رفت تا او همسایگان را نبیند ، وگرنه شایعات زودتر بلند می شوند. وقتی انگشتانش را انداخت و مادربزرگ را داخل واژن برد ، گریه کرد و روی چمن افتاد و لباس قدیمی خود را برداشت ، در حالی که او گفت ، خوب ، او در الاغ با من رابطه جنسی داشت ، وگرنه بواسیر بیرون می آمد ، من به هیچ وجه نمی توانستم او را فشار دهم.