یک مربی ضربدری داستان بالغ ، نوه خود را عادت کرده است که تسلیم شود و او را به مکیدن خروس ، بلع اسپرم سوق می دهد
این ورزشکار سابق تصمیم گرفت مربی برای استعدادهای جوان شود و ابتدا آموزش نوه خود را آغاز کرد و او را مجبور به بلند کردن وزنه ها و چرخش در مطبوعات کرد. اما او بسیار خسته بود و به پدر بزرگش دلیل تولد دختر خوب را نشان داد و بعید است که از روکش لاستیکی طاس و الاستیک برای کشیدن وزن برخوردار باشد. پیرمرد را روی صندلی گذاشت و شلوار كوتاه خود را برافراشت ، پیپسكا پاهای خود را آویزان كرد و این مانند قارچ چروكیده با كلاه به نظر می رسید ، بنابراین شروع كردم تا او را ضربدری داستان با دهان ملایم ، لیس و كلاه او احیا كنم.