مهر و موم افتادگی یک حرامزاده است و به کودک خردسال نگاه می کند که ضربدری فامیلی با یک دهان شیرین پیچ می خورد
مهر و موم پیر به زن جوان این امکان را می داد که با فابرژ دلسوز شود ، کتف پشمی را فشار داده و سعی کند سر را عمیق تر بلع کند. این هیولا در طول روزهای تعطیل به سراغش آمد و او از زندگی خود می ترسد. این قلب که در این جهان شصت سال تجربه دارد و هر لحظه مانند این ضربدری فامیلی ، او نمی تواند در مقابل او بایستد ، اما می میرد و او برای همیشه نفس می کشد.