یک مرد سیاه پوست روی یک گوساله بور روی مبل با ضربدری داستان یک شلنگ ضخیم تف کرد
یک ننگ قدرتمند ، با دیدن دختری سفید روی مبل که پاهای او از هم فاصله دارد ، فوراً تمام توجه خود را به بیدمشک تراشیده خود ، که واقعاً دوست داشت لیسیده باشد ، متمرکز کرد. جوجه بلوند تازه از این اتفاقات خوشحال شده بود و وقتی زبان سیاه و مهربان موری به کلیت او رسید ، کودک شیرین از اکستا ناله کرد و با همه ظهورات نشان داد که چقدر او را دوست دارد. با قضاوت در مورد تلاش های شریک زندگی خود ، زیبایی با یک مرد به همان اندازه لذت بخش پاسخ می دهد ، پس از آن به او اجازه می دهد در نکات مختلفی وارد نواحی نرم خود شود. روابط کامل بین نژادی آنها مدتی به طول انجامید و همین باعث رضایت زن و شوهر شد. ضربدری داستان