صاحب فریادی در دهانش فریاد زد و به زن ضربدری پهلو چرخید و سوسیس را به سمت پایین و به سمت تخم ها فشار داد.
مقتدر ، مثل همیشه ، آماده تحقق هر گونه الزامات مالک و کاملاً پیروی از آن است ، اما این بار همه چیز از کنترل خارج شد ، اولاً شخص با شروع به گریه در زن ضربدری دهانش با مهره هایی که با بزاق مخلوط شده بود ، سپس تمام گلو خود را حفر کرد. در پایان ، من با گربه های واقعی گه را روی او انداختم و او را مجبور به شستن کردم و او را بر روی نان لعن کردم.